من یک شخص افسرده بودم در زندگی به جزء شكست با نام ديگری آشنايی نداشتم. تمام زندگی من از بچگی پر از مشكلات مادی ومعنوی بود از نعمت داشتن پدر محروم بودم و مادرم با بدبختی و مشكلات مادی زياد ما رو بزرگ كرد هر چی از خدا كمك میخواستم زندگيم عوض نمیشد خودم هم در گناه غرق شده بودم و به راحتی به نام مقدس خداوند سوگند دروغ میخوردم. با دخترهای زيادی رابطه داشتم به راحتی دلشونو میشكستم و از همه بدتر از خدا خيلی میترسيدم. فكر میكردم خداوند منتظره كه من گناه كنم تا منو به دوزخ بندازه. زندگی برام خيلی تكراری و بی معنی شده بود نه از زندگی اين دنيا راضی بودم و نه اميدی به آخرتم داشتم و میدونستم با گناهايی كه كردم وضع آخرتم خيلی از اين دنيا بدتره. هر روز بيشتر افسرده میشدم برای رهايی از اين وضع به مشروب رو آوردم بعدش مواد مخدر رو امتحان كردم اما نتيجه بد اينكارها وضع روحيم رو بدتر كرد چون روی اخلاقم تاثير بد گذاشته بودن ومن خيلی بد اخلاق و عصبی شدم خلاصه كار به جايی رسيد كه در سن ۲۴ سالگی ۲ بار خودكشی كردم اما نجات پيدا كردم. تا اينكه يكسال و نيم پيش با نامزدم آشنا شدم كه مسيحی بود و از محبت مسيح برام صحبت میكرد. اما من با خودم فكر میكردم من گناه بزرگی نكردم كه وضع زندگيم اينطوره اگر از دينم برگردم حتما نابود میشم. ايشان يك انجيل به من دادن و من شروع به مطالعه كردم هر چی بيشتر میخوندم بيشتر به حقيقت كلام خدا پی میبردم وكلام خدا در دلم جا میگرفت و خداوند چشم من رو باز كرد. وقتیكه به پايان انجيل يوحنا رسيدم عيسي مسيح رو بعنوان خداوندم قبول كردم به محض اينكه به مسيح ايمان آوردم يك شادی عميق در من بوجود آمد و حس آرامش ميكردم. ديگه از خداوند بعنوان يك موجود بيرحم وخشن وخونريز نمیترسيدم بلكه فهميدم اگر حتی پدر يا مادرم من رو دوست نداشته باشن عیسی مسیح آنقدر من رو دوست داره كه بخاطر نجات من جون خودشو در قالب انسان روی صليب داد تا من زنده باشم پس با خداوند هر شب درد دل میكردم خداوند هم حرفهای من رو میشنيد و دعا هام رو قبول میكرد و من معجزات دعا كردن رو خيلی احساس میكردم من كلا عوض شدم هر چی بنام مسيح از خداوند میخواستم فوراً انجام میشد ديگه نمیتونستم دل كسی رو بشكنم يا به نام خدا قسم دروغ بگم هر شب كلی دعا میكردم يكی از دعاهای من اين بود كه خداوند عيسی مسيح رو ببينم. اما بعد از مدتی شيطان به من حمله كرد چون هميشه شيطان به نو ايمانان حمله میكند تا ايمانشونو از بين ببره. من ديگه دعا نمیكردم و به شيطان اجازه دادم در زندگيم دخالت كنه احساس میكردم از خدا دور شدم و اين حس بدی بود دوباره گول خوردم و بعنوان تفريح يكبار ديگه شروع به مصرف مواد مخدر روی آوردم و زود به آن معتاد شدم. اما خداوند عيسی مسيح با دادن خون خود و پيروزی بر شيطان به ما هم اين قدرت رو بخشيد كه بر شيطان اقتدار داشته باشيم و ما بنام مسيح ارواح پليد و شيطانی رو از وجود انسانی خود بيرون میكنيم حتی گاهی بنام مسيح میتوانیم مرده رو زنده كنيم پس من هم در ايمانم شك نكردم پس نزد خداوند گناهم رو اقرار كردم و از خداوند كمك خواستم. تا يك شب در حال دعا خداوند عيسی مسيح رو ديدم كه به شكل يك روح بر من ظاهر شد. چهرهاش تقريبا مثل همان عكسی بود كه از مسيح ديده بودم . دو بال داشت و با يك ردای بلند . نمیدونم تو دستاش شمشير بود يا عصا. من بلند گريه میكردم و خداوند رو شكر میكردم و آنقدر شُكّه بودم كه نمیتونستم حرف بزنم فقط بلند ميگفتم مسيح مسيح. دستامو به سمتش بلند كردم سنگينی دستاشو رو دستام حس ميكردم. از همان شب من برای هميشه دست از گناه كشيدم و توبه كردم هرچند خداوند من رو فقط يكدفعه شفا نداد اما با اين معجزهاش به من قدرت ترك اعتياد رو داد و كاری كرد كه من با ديدن مسيح مهمترين بخش زندگيم مسيح باشه اينطور ديگه هر چيزی كه منو از مسيح دوركنه ازش دور ميشم حتی اگر عزيزانم باعث اين بشن از مسيح دور بشم من ازشون فاصله میگيرم و به اين نتيجه رسيدم فقط به زبان به مسيح ايمان آودردن كافی نيست برای اينكه در مسيح بمانيم لازمه قلبمونو به مسيح بديم و هميشه دعا كنيم تا از روحالقدس پر باشيم و در آزمايش نيفتيم و شيطان از ما دور باشه. الان من با ايمان به مسيح انسانی شاد هستم كه بيشتر رفتارم تحت كنترل روح خداست و غير ارادی قدرت انجام خيلی از گناهان از من گرفته شده الان ديگه به خداوند به چشم يك پدر مهربون و فداكار نگاه میكنم كه حتی جون پسرش عیسی مسیح رو از ما فرزندانش دريغ نكرد. میدونم كه خداوند بسيار بخشنده است و نعمتهای خودشو در آسمون برای ما آماده كرده ومنتظره كه ما فقط ازش بخوايم و ايمان داشته باشيم كه اون برای ما انجام ميده چون خداوند میفرمايد بجوييد كه خواهيد يافت. توصيه من به نو ايمانان اينه كه با دعا كردن و خوندن كلام در خداوند رشد كنند چون خداوند در اين مورد میفرمايد به هر كس كه دارد بيشتر داده خواهد شد و هر كس كه ندارد همان مقدار هم كه دارد پس گرفته میشود.
هللويا دست پر فيض خداوند همراه شما.
ـ فرخ . م