top of page

جدال عظیم

«نسل بشر هم اکنون درگیر یک جدال عظیم بین عیسی و شیطان است. این جدال در مورد شخصیت و سیرت خدا، احکام وی و سلطه‌اش بر جهان هستی است. این نبرد از ملکوت خدا آنجا که یکی از مخلوقات او با در اختیار گرفتن حق انتخاب آزاد در سیر خودستایی خویش به شیطان دشمن خدا تبدیل شد و بسیاری از فرشتگان را به شورش واداشت. او این روحیه سرکشی و طغیان را از طریق فریب آدم و حوا و ارتکاب آنان به گناه به این جهان انتقال داد. این گناه انسان سبب تغییر و دگرگونی سیرت و جلوه زیبای خدا در انسان، اختلال در جهان آفریده شده و سرانجام منجر به نابودی آن بواسطه طوفان در سراسر زمین شد. در انظار تمام جهان هستی، کره زمین صحنه‌ی این نبرد عالمگیر شد و در آخر روزی موجب نمایان شدن سیرت طاهر و شخصیت والای خدا خواهد گردید. انسان در این جدال عظیم به کمک الهی نیاز دارد و عیسی این کمک را از طریق فرستادن روح‌القدس و فرشتگان وفادار برای هدایت، حمایت و تقویت آنان در راه نجات از گناه مهیا ساخته است.» (اهل کتاب)

عهد جدید

امروز دلیل واقعی شرارت و بدی روی این کره خاکی، شورش شیطان (ابلیس) بر علیه خداست که به نبرد در تمام جهان هستی کشیده شده است. تمامی آیه‌ها را می‌توانید در پایان هر درس مشاهده بفرمایید!

  • این نبرد از آسمان، ملکوت خدا آغاز شد. مکاشفه یوحنا فصل ۱۲ آیه‌های ۴ تا ۹.

  • شیطان کامل و بی نظیر آفریده شد. حزقیال فصل ۲۸ آیه‌های ۱۲ تا ۱۸.

  • خودستایی و خودخواهی شیطان او را به ادعای برابری با خدا واداشت. اِشعیا فصل ۱۴ آیه‌های ۱۲ تا ۱۴.

عهد جدید
  • آدم و حوا با پیروی از شیطان،‌ تمام نسل بشر را آلوده به گناه کردند. سفر پیدایش فصل ۳؛ رساله به رومیان فصل ۵ آیه‌های ۱۲ تا ۱۴.

  • گناه منجر به مختل شدن سیرت خدا در انسان شده است. رساله به رومیان فصل ۱ آیه‌های ۱۹ تا ۳۲.

  • بخاطر گناه آن خلقت زیبای خدا چنان پست و فاسد شد که او چاره‌ای جز نابودی آن از طریق آب‌های طوفان جهان‌گیر نداشت. پیدایش فصل‌های ۶ تا ۸. نامه دوم پطرس فصل ۳ آیه ۶.

  • تمام خلقت شاهد وقایع و تحولات روی این کره خاکی است و بی صبرانه در انتظار نجات و تطهیر نهانی فرزندان خدا می‌باشد. رساله به رومیان فصل ۸ آیه‌های ۱۹ تا ۲۲؛ رساله به افسسیان فصل ۳ آیه‌های ۸ تا ۱۰؛ رساله اول به قرنتیان فصل ۴ آیه ۹.

  • خدا در نزاع عظیم ما، با فرستادن عیسی، روح‌القدس و فرشتگان خود فرزندان و ایماندارانش را یاری و حمایت می‌کند. رساله به رومیان فصل ۵ آیه‌های ۱۵ تا ۲۱؛ فصل ۸ آیه‌های ۲۶ تا ۲۷؛ رساله به عبرانیان فصل ۱ آیه ۱۴.

شیطان پس از رانده شدن از ملکوت خدا، به زمین افکنده شد و با فریب و اغفال آدم و حوا آنان را در این شورش با خود همراه ساخت. سقوط آدم و حوا در گناه زمین را از بهشت برین به میدان جنگ تبدیل کرد. تمام ساکنان جهان هستی عواقب این کار اهریمنی شیطان را مشاهده کرده‌اند.

در پایان، تمام جهان هستی خواهد دید و شهادت خواهد داد که راه خدا نیکو و راه شیطان شریر است و همه اعتراف خواهند نمود که خدا تنها حاکم عادل و دادگر جهان هستی است.

  • هر زانویی در مقابل عیسی خم خواهد شد. رساله به فیلیپیان فصل ۲ آیه‌های ۵ تا ۱۱.

  • همه اعتراف خواهند کرد که عیسی لایق و شایسته پرستش و عبادت است. مکاشفه یوحنا فصل ۵ آیه ۱۱ تا ۱۴.

استفاده شخصی

  • پس از دیدن عواقب اعمال شیطان روی کره زمین و پس از ریشه کن شدن گناه توسط خدا آیا فکر می‌کنید کسی بار دیگر دست به شورش و دسیسه علیه خدا خواهد زد؟

  • به نظر شما چه کسی بیشترین رنج را از اثرات گناه متحمل شده، خدا یا انسان؟  

 درک درست اینکه همه شرارت‌ها و بدی‌ها دستاورد شورش شیطان بر علیه خداست، به من کمک می‌کند تا اکنون قادر «به دیدن حقایق پشت صحنه» باشم و ببینم که خدا باعث درد و فلاکت روی این کره خاکی نیست. باعث خوشحالیست که می‌دانیم این وضعیت کنونی دنیا موقتی و گذراست و یک روز خدا همه چیز را دوباره به نیکی بازسازی خواهد کرد.​

تعهد

خداوندا اکنون متوجه این جلال عظیم بین تو و دشمنت، شیطان شده‌ام و طرفداری از تو را برمی‌گزینم و از تو تمنا دارم مرا در جدال‌های شخصی‌ام کمک و یاری رسانی. آمین!

مکاشفه یوحنا فصل ۱۲ آیه‌های ۴ تا ۹: ۴ دُمش یک سوّم ستارگان آسمان را جاروب کرد و بر زمین فرو ریخت. اژدها پیش روی آن زن که در آستانۀ زایمان بود ایستاد، بدان قصد که فرزند او را تا به دنیا آمد، ببلعد. ۵ آن زن پسری به دنیا آورد، فرزند ذکوری که با عصای آهنین بر همۀ قوم‌ها فرمان خواهد راند و فرزند او ربوده شد و نزد خدا و پیش تخت او فرستاده شد. ۶ و زن به بیابان، به جایی که خدا برای او مهیا کرده بود، گریخت تا در آنجا از او به مدت هزار و دویست و شصت روز نگهداری کنند. ۷ و ناگهان جنگی در آسمان درگرفت. میکائیل و فرشتگانش با اژدها جنگیدند و اژدها و فرشتگانش در برابر آنان به پیکار ایستادند، ۸ امّا شکست خوردند و پایگاه خود را در آسمان از دست دادند. ۹ اژدهای بزرگ به زیر افکنده شد، همان مار کهن که ابلیس یا شیطان نام دارد و جملۀ جهان را به گمراهی می‌کشاند. هم او و هم فرشتگانش به زمین افکنده شدند.

حزقیال فصل ۲۸ آیه‌های ۱۲ تا ۱۸: ۱۲ ای پسر انسان، بر پادشاه صور مرثیه‌ای بسرا و او را بگو، خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: «تو الگوی کمال بودی، آکنده از حکمت و کامل در زیبایی. ۱۳ تو در عدن بودی، در باغ خدا و هر گونه سنگ گرانبها زینت تو بود: لعل و یاقوت زرد و الماس، زِبَرجَد و عقیق و یشب، یاقوت کبود و فیروزه و زمرّد. نگین‌دانها و کنده‌کاری‌هایت از صنعت طلا بود؛ اینها همه، در روز آفرین‌شت مهیا شده بود. ۱۴ تو کروبیِ مسح شدۀ سایه‌گستر بودی و من تو را برقرار داشته بودم؛ تو بر کوهِ مقدسِ خدا بودی و در میان سنگ‌های آتشین می‌خرامیدی. ۱۵ از روزی که آفریده شدی، تا روزی که شرارت در تو یافت شد، در طریق‌هایت کامل بودی. ۱۶ اما از کثرت سوداگریت، بطن تو از خشونت آکنده شد و گناه ورزیدی. پس تو را چون چیزِ نجس از کوه خدا بیرون افکندم و تو را ای کروبیِ سایه‌گستر، از میان سنگ‌های آتشین نابود کردم. ۱۷ دلت از زیبایی‌ات مغرور گشت و به سبب فّر و شکوهت، حکمت خویش را فاسد گردانیدی. پس تو را بر زمین افکندم و در معرض تماشای پادشاهان نهادم. ۱۸ به واسطۀ کثرتِ گناهت و بی‌انصافیِ سوداگری‌ات، مکان‌های مقدسِ خویش را مُلَوّث ساختی؛ پس آتشی از میانت بیرون آوردم که تو را سوزانید و در برابر دیدگان همۀ نظاره‌گرانت، تو را بر روی زمین خاکستر ساختم.

اِشعیا فصل ۱۴ آیه‌های ۱۲ تا ۱۴: ۱۲ «ای ستاره صبح، ای پسر فجر، چگونه از آسمان فرو افتاده‌ای! ای که ملت‌ها را ذلیل می‌ساختی، چگونه خود بر زمین افکنده شده‌ای! ۱۳ در دل خود می‌گفتی: ’به آسمان صعود خواهم کرد، و تخت خود را فراتر از ستارگان خدا خواهم افراشت؛ بر کوهِ اجتماع جلوس خواهم کرد، بر بلندترین نقطۀ کوه مقدس؛ ۱۴ به فراز بلندی‌های ابرها صعود خواهم کرد و خود را مانند آن متعال خواهم ساخت.‘»

سفر پیدایش فصل ۳: ۱ و اما مار از همۀ وحوش صحرا که یهوه خدا ساخته بود، زیرکتر بود. او به زن گفت: «آیا خدا براستی گفته است که از هیچ‌یک از درختان باغ نخورید؟» ۲ زن به مار گفت: «از میوۀ درختان باغ می‌خوریم، ۳ اما خدا گفته است، ”از میوۀ درختی که در وسط باغ است مخورید و بدان دست مزنید، مبادا بمیرید.“» ۴ مار به زن گفت: «به‌یقین نخواهید مرد. ۵ بلکه خدا می‌داند روزی که از آن بخورید، چشمان شما باز خواهد شد و همچون خدا شناسندۀ نیک و بد خواهید بود.» ۶ چون زن دید که آن درخت خوش‌خوراک است و چشم‌نواز، و درختی دلخواه برای افزودن دانش، پس از میوۀ آن گرفت و خورد، و به شوهر خویش نیز که با وی بود داد، و او خورد. ۷ آنگاه چشمان هر دوی آنها باز شد و دریافتند که عریانند؛ پس برگهای انجیر به هم دوخته، لُنگها برای خویشتن ساختند. ۸ و صدای یهوه خدا را شنیدند که در خنکی روز در باغ می‌خرامید، و آدم و زنش خود را از حضور یهوه خدا در میان درختان باغ پنهان کردند. ۹ ولی یهوه خدا آدم را ندا در داده، گفت: «کجا هستی؟» ۱۰ گفت: «صدای تو را در باغ شنیدم و ترسیدم، زیرا که عریانم، از این رو خود را پنهان کردم.» ۱۱ خدا گفت: «که تو را گفت که عریانی؟ آیا از آن درخت که تو را امر فرمودم از آن نخوری، خوردی؟» ۱۲ آدم گفت: «این زن که به من بخشیدی تا با من باشد، او از آن درخت به من داد و من خوردم.» ۱۳ آنگاه یهوه خدا به زن گفت: «این چه کار است که کردی؟» زن گفت: «مار فریبم داد و من خوردم.» ۱۴ پس یهوه خدا به مار گفت: «چون چنین کردی، از همۀ چارپایان و همۀ وحوش صحرا ملعون‌تری! بر شکمت خواهی خزید و همۀ روزهای زندگی‌ات خاک خواهی خورد. ۱۵ میان تو و زن، و میان نسل تو و نسل زن، دشمنی می‌گذارم؛ او سر تو را خواهد کوبید و تو پاشنۀ وی را خواهی زد.» ۱۶ و به زن گفت: «درد زایمان تو را بسیار افزون گردانم؛ با درد، فرزندان خواهی زایید. اشتیاق تو به شوهرت خواهد بود، و او بر تو فرمان خواهد راند.» ۱۷ و به آدم گفت: «چون سخن زنت را شنیدی و از درختی که تو را امر کردم از آن نخوری خوردی، به سبب تو زمین ملعون شد؛ در همۀ روزهای زندگی‌ات با رنج از آن خواهی خورد. ۱۸ برایت خار و خَس خواهد رویانید، و از گیاهان صحرا خواهی خورد. ۱۹ با عرق جبین نان خواهی خورد، تا آن هنگام که به خاک بازگردی که از آن گرفته شدی؛ چراکه تو خاک هستی و به خاک باز خواهی گشت.» ۲۰ و اما، آدم زن خود را حوا نامید، زیرا او مادر همۀ زندگان بود. ۲۱ یهوه خدا پیراهن‌هایی از پوست برای آدم و زنش ساخت و ایشان را پوشانید. ۲۲ و یهوه خدا فرمود: «اکنون آدم همچون یکی از ما شده است که نیک و بد را می‌شناسد. مبادا دست خود را دراز کند و از درخت حیات نیز گرفته بخورد و تا ابد زنده بماند.» ۲۳ پس یهوه خدا آدم را از باغ عدن بیرون راند تا بر زمین که از آن گرفته شده بود زراعت کند. ۲۴ پس آدم را بیرون راند، و در جانب شرقی باغ عدن کروبیان را قرار داد و شمشیری آتشبار را که به هر سو می‌گشت، تا راه درخت حیات را نگاهبانی کند.»

رساله به رومیان فصل ۵ آیه‌های ۱۲ تا ۱۴: ۱۲ پس، همان‌گونه که گناه به واسطۀ یک انسان وارد جهان شد، و به واسطۀ گناه، مرگ آمد، و بدین‌سان مرگ دامنگیر همۀ آدمیان گردید، از آنجا که همه گناه کردند ۱۳ زیرا پیش از آنکه شریعت داده شود، گناه در جهان وجود داشت، امّا هر گاه شریعتی نباشد، گناه به حساب نمی‌آید. ۱۴ با این حال، از آدم تا موسی، مرگ بر همگان حاکم بود، حتی بر کسانی که گناهشان به گونۀ سرپیچی آدم نبود. آدم، نمونۀ کسی بود که می‌بایست بیاید.

رساله به رومیان فصل ۱ آیه‌های ۱۹ تا ۳۲: ۱۹ زیرا آنچه از خدا می‌توان شناخت بر آنان آشکار است، چون خدا آن را بر ایشان آشکار ساخته است. ۲۰ زیرا از آغاز آفرینش جهان، صفات نادیدنیِ خدا، یعنی قدرتِ سرمدی و الوهیت او را می‌توان با ادراک از امور جهانِ مخلوق، به‌روشنی دید. پس آنان را هیچ عذری نیست. ۲۱ زیرا هرچند خدا را شناختند، امّا او را چون خدا حرمت نداشتند و سپاس نگفتند، بلکه در اندیشۀ خود به بطالت گرفتار آمدند و دلهای بی‌فهمِ ایشان را تاریکی فرا گرفت. ۲۲ اگرچه ادعای حکمت می‌کردند، امّا احمق گردیدند ۲۳ و جلال خدای غیرفانی را با تمثال‌هایی شبیه انسان فانی و پرندگان و حیوانات و خزندگان معاوضه کردند. ۲۴ پس خدا نیز ایشان را در شهوات دلشان به ناپاکی واگذاشت، تا در میان خودْ بدن‌های خویش را بی‌حرمت سازند. ۲۵ آنان حقیقتِ خدا را با دروغ معاوضه کردند و مخلوق را به جای خالق پرستش و خدمت نمودند، خالقی که تا ابد او را سپاس باد. آمین. ۲۶ پس خدا نیز ایشان را در شهواتی شرم‌آور به حال خود واگذاشت. حتی زنانشان، روابط طبیعی را با روابط غیرطبیعی معاوضه کردند. ۲۷ به همین‌سان، مردان نیز از روابط طبیعی با زنان دست کشیده، در آتش شهوت نسبت به یکدیگر سوختند. مرد با مرد مرتکب اعمال شرم‌آور شده، مکافاتِ درخورِ انحرافشان را در خود یافتند. ۲۸ و همان‌گونه که برای آنان شناخت خدا ارزشی نداشت، خدا نیز آنان را به ذهنی فرومایه واگذاشت تا مرتکب اعمال ناشایست شوند. ۲۹ ایشان از هر گونه نادرستی، شرارت، طمع و خباثت آکنده‌اند. مملو از حسد، قتل، جدال، فریب و بدخواهی‌اند. شایعه‌ساز، ۳۰ تهمت‌زن، متنفر از خدا، گستاخ، متکبر و خودستایند. برای انجام اعمال شریرانه، راه‌هایی نو ابداع می‌کنند. نافرمان به والدین، ۳۱ بی‌فهم، بی‌وفا، بی‌عاطفه و بی‌رحمند. ۳۲ هرچند از حکم عادلانۀ خدا آگاهند که مکافات مرتکبانِ چنین اعمالی مرگ است، نه تنها خودْ آنها را انجام می‌دهند، بلکه کسانی را نیز که مرتکب آنها می‌شوند، تأیید می‌کنند.

سفر پیدایش فصل ۶ تا ۸: ۱ و اما چون شمار آدمیان بر زمین فزونی گرفت و دختران برای ایشان زاده شدند، ۲ پسران خدا دیدند که دختران آدمیان زیبارویند، و هر یک را که برمی‌گزیدند به زنی می‌گرفتند. ۳ و خداوند فرمود: «روح من همیشه در انسان نخواهد ماند، زیرا که او موجودی فانی است: روزهای او صد و بیست سال خواهد بود.» ۴ در آن روزگار و پس از آن، غول‌پیکران بر زمین بودند، زمانی که پسران خدا به دختران آدمیان درآمدند و آنان فرزندان برای ایشان به دنیا آوردند. اینان پهلوانانی از روزگاران کهن بودند که مردانی نام‌آور شدند. ۵ و خداوند دید که شرارت انسان بر زمین بسیار است، و هر نیتِ اندیشه‌های دل او پیوسته برای بدی است و بس؛ ۶ و خداوند از این که انسان را بر زمین ساخته بود، متأسف شد و در دل خود غمگین گشت. ۷ پس خداوند فرمود: «انسان را که آفریده‌ام از روی زمین محو خواهم ساخت، انسان و چارپایان و خزندگان و پرندگان آسمان را، زیرا که از ساختن آنها متأسف شدم.» ۸ اما نوح در نظر خداوند فیض یافت. ۹ و این است تاریخچۀ نسل نوح. نوح مردی بود پارسا و در روزگار خویش بی‌عیب. نوح با خدا راه می‌رفت. ۱۰ و نوح سه پسر آورد: سام و حام و یافِث. ۱۱ باری، زمین در نظر خدا فاسد و آکنده از خشونت شده بود. ۱۲ و خدا زمین را دید که اینک فاسد گشته بود، زیرا که تمامی بشر راه خود را بر زمین فاسد کرده بودند. ۱۳ پس خدا به نوح گفت: «پایان تمامی بشر به حضورم رسیده است، زیرا زمین به سبب آنان آکنده از خشونت شده است. اینک آنان را با زمین نابود خواهم کرد. ۱۴ پس برای خود کشتی‌ای از چوب کوفر بساز و حجره‌هایی در آن بنا کن و درون و بیرونش را قیراندود نما. ۱۵ آن را این‌گونه بساز: در ازای کشتی سیصد ذِراع، پهنایش پنجاه ذِراع و بلند‌ی‌اش سی ذِراع باشد. ۱۶ برای کشتی روزنه‌ای به اندازۀ یک ذِراع از بالای آن بساز. درِ کشتی را در پهلوی آن بگذار و طبقات پایین و وسط و بالا در آن بنا کن. ۱۷ زیرا اینک من توفانِ آب بر زمین می‌آورم تا هر ذی‌جسدی را که نَفَسِ  حیات در آن باشد از زیر آسمان نابود سازم. هر چه بر زمین است، خواهد مرد. ۱۸ لیکن عهد خود را با تو استوار خواهم ساخت، و تو به کشتی در خواهی آمد؛ تو و پسرانت و زنت و زنان پسرانت، همراه تو. ۱۹ از همۀ جانداران، از هر ذی‌جسدی، جفتی از هر گونه، به درون کشتی ببر تا آنها را با خود زنده نگاه داری. نر و ماده باشند. ۲۰ از هر گونه پرنده، از هر گونه چارپا و از هر گونه خزندۀ زمین، جفتی از هر گونه نزد تو خواهند آمد تا آنها را زنده نگاه داری. ۲۱ همچنین از هر گونه آذوقۀ خوردنی برگیر و بیندوز، تا برای تو و آنها خوراک باشد.» ۲۲ پس نوح چنین کرد؛ او هرآنچه را که خدا به وی فرمان داده بود، به انجام رسانید. فصل ۷: ۱ آنگاه خداوند به نوح گفت: «تو و همۀ اهل خانه‌ات به کشتی درآیید، زیرا تو را در این عصر در حضور خود پارسا دیدم. ۲ از همۀ چارپایان طاهر، هفت جفت، نر و ماده، با خود برگیر، و از چارپایان نجس، یک جفت، نر و ماده، ۳ و نیز از پرندگان آسمان هفت جفت، نر و ماده، تا نسل آنها را بر روی تمام زمین زنده نگاه داری. ۴ زیرا من پس از هفت روز، چهل روز و چهل شب باران بر زمین خواهم بارانید و هر موجودی را که ساخته‌ام از روی زمین محو خواهم کرد.» ۵ و نوح هرآنچه را که خداوند به وی فرمان داده بود، به انجام رسانید. ۶ نوح ششصد ساله بود که توفانِ آب بر زمین آمد؛ ۷ و نوح با پسرانش و زنش و زنان پسرانش به کشتی درآمدند تا از آب توفان در امان باشند. ۸ چارپایان طاهر و چارپایان نجس، پرندگان و همۀ خزندگان روی زمین، ۹ دو به دو، نر و ماده، همان‌گونه که خدا به نوح فرمان داده بود، نزد نوح به کشتی درآمدند. ۱۰ و پس از هفت روز، آب توفان بر زمین آمد. ۱۱ در سال ششصدم از زندگی نوح، در روز هفدهم از ماه دوّم، آری، در همان روز، همۀ چشمه‌های ژرفای عظیم فوران کرد و پنجره‌های آسمان گشوده شد. ۱۲ و باران چهل روز و چهل شب بر زمین فرو بارید. ۱۳ در همان روز، نوح و پسرانش سام و حام و یافِث و زن نوح و سه زوجۀ پسرانش با آنها به کشتی درآمدند، ۱۴ آنان و همۀ وحوش، گونه به گونه و همۀ چارپایان، گونه به گونه و همۀ خزندگان روی زمین، گونه به گونه و همۀ پرندگان گونه به گونه، همۀ مرغان و همۀ بالداران. ۱۵ پس دو به دو، از هر ذی‌جسدی که نَفَسِ حیات در خود داشت، نزد نوح به کشتی درآمدند. ۱۶ و آنهایی که داخل شدند، همان‌گونه که خدا به نوح فرمان داده بود، نر و ماده از هر ذی‌جسد بودند. آنگاه خداوند در را بر او بست. ۱۷ و توفان چهل روز بر زمین ادامه داشت، و آب افزون گشت و کشتی را برگرفت که از زمین بلند شد. ۱۸ و آب چیرگی یافته، بر زمین بسیار فزونی گرفت و کشتی بر سطح آب شناور شد. ۱۹ و آب بر زمین زیاد و زیادتر غلبه یافت تا آنکه همۀ کوه‌های بلند که زیر تمامی آسمان بود، پوشیده شد. ۲۰ آب پانزده ذِراع از کوه‌ها بالاتر رفت و آنها را پوشانید. ۲۱ هر ذی‌جسدی که بر زمین حرکت می‌کرد، از پرندگان و چارپایان و وحوش و همۀ انبوه جنبندگان کوچک روی زمین و همۀ آدمیان، تلف شد. ۲۲ هرآنچه بر خشکی بود و نَفَسِ  حیات در بینی داشت، بمرد. ۲۳ او هر موجودی را که بر روی زمین بود، محو کرد، از آدمیان و چارپایان و خزندگان و پرندگان آسمان. آنها از زمین محو شدند؛ تنها نوح باقی ماند و آنها که با وی در کشتی بودند. ۲۴ و آب صد و پنجاه روز بر زمین چیره بود. فصل ۸: ۱ و اما، خدا نوح و همۀ وحوش و چارپایان را که با او در کشتی بودند به یاد آورد، و خدا بادی بر زمین وزانید و آب فروکش کرد. ۲ چشمه‌های ژرفا و پنجره‌های آسمان بسته شد؛ و باران از آسمان بازایستاد. ۳ و آب رفته رفته از روی زمین برگشت. در پایان صد و پنجاه روز، آب کم شده بود. ۴ در روز هفدهم از ماه هفتم، کشتی بر کوههای آرارات قرار گرفت. ۵ تا ماه دهم، آب همچنان کاهش می‌یافت تا آن که در نخستین روز از ماه دهم، قله‌های کوه‌ها نمایان گشت. ۶ پس از چهل روز، نوح پنجره‌ای را که برای کشتی ساخته بود، گشود ۷ و کلاغی را رها کرد. کلاغ به این سو و آن سو می‌رفت تا آن که زمین خشک شد. ۸ سپس کبوتری را از نزد خویش رها کرد تا ببیند آیا آب از روی زمین فروکش کرده است. ۹ ولی کبوتر نشیمنگاهی برای کف پاهای خود نیافت و نزد نوح به کشتی بازگشت، زیرا آب همۀ سطح زمین را پوشانیده بود. پس او دست خود را دراز کرد و کبوتر را گرفت و آن را نزد خود به کشتی بازگردانید. ۱۰ نوح هفت روز دیگر درنگ کرد و دیگر بار کبوتر را از کشتی رها کرد. ۱۱ شامگاهان، کبوتر نزد او بازگشت، و اینک برگ زیتون تازه‌ای به منقار داشت. پس نوح دانست که آب از روی زمین کم شده است. ۱۲ او هفت روز دیگر نیز درنگ کرد و کبوتر را رها ساخت، و کبوتر دیگر نزد وی باز‌نگشت. ۱۳ در ششصد و یکمین سال از زندگی نوح، در روز نخست از ماه نخست، آب از روی زمین خشک شد. آنگاه نوح سرپوش کشتی را برگرفت و دید که اینک سطح زمین خشک شده است. ۱۴ در روز بیست و هفتم از ماه دوّم، زمین خشک شده بود. ۱۵ آنگاه خدا به نوح گفت: ۱۶«از کشتی بیرون بیا، تو و زنت و پسرانت و زنان پسرانت همراه تو. ۱۷ همۀ جاندارانی را که با تواَند، هر ذی‌جسدی را از پرندگان و چارپایان و همۀ خزندگانی که بر زمین می‌خزند، با خود بیرون آور تا بر زمین منتشر شده، در جهان بارور و کثیر گردند.» ۱۸ پس نوح با پسرانش و زنش و زنان پسرانش بیرون آمد. ۱۹ و همۀ وحوش، همۀ خزندگان، همۀ پرندگان، و هر آنچه بر زمین حرکت می‌کند، بر حسب خانواده‌هایشان، از کشتی به در آمدند. ۲۰ آنگاه نوح مذبحی برای خداوند بنا کرد و از همۀ چارپایان طاهر و از همۀ پرندگان طاهر گرفته، قربانی‌های تمام‌سوز بر مذبح تقدیم کرد. ۲۱ و رایحۀ خوشایند به مشام خداوند رسید و خداوند در دل خود گفت: «دیگر هرگز زمین را به سبب انسان لعنت نخواهم کرد، هرچند که نیت دل انسان از جوانی بد است. و دیگر هرگز همۀ جانداران را هلاک نخواهم کرد، چنانکه کردم. ۲۲ «تا زمانی که جهان باقی است، کِشت و درو، سرما و گرما، تابستان و زمستان، و روز و شب، باز نخواهد ایستاد.»

نامه دوم پطرس فصل ۳ آیه ۶: و به وسیلۀ همین آب، دنیای آن زمان غرق و نابود شد.

رساله به رومیان فصل ۸ آیه‌های ۱۹ تا ۲۲: ۱۹ زیرا خلقت با اشتیاق تمام در انتظار ظهور پسران خداست. ۲۰ زیرا خلقت تسلیم بطالت شد، نه به خواست خود، بلکه به ارادۀ او که آن را تسلیم کرد، با این امید که ۲۱ خودِ خلقت نیز از بندگی فساد رهایی خواهد یافت و در آزادی پرجلال فرزندان خدا سهیم خواهد شد. ۲۲ ما می‌دانیم که تمام خلقت تا هم‌اکنون از دردی همچون درد زایمان می‌نالد.

رساله به اَفِسُسیان فصل ۳ آیه‌های ۸ تا ۱۰: ۸ هرچند از کمترینِ مقدسین هم کمترم، این فیض به من عطا شد که بشارتِ  غَنایِ  بی‌قیاسِ مسیح را به غیریهودیان برسانم، ۹ و بر همگان طرح اجرای رازی را روشن سازم که طی اعصار گذشته نزد خدایی که همه چیز را آفرید، پوشیده نگاه داشته شده بود. ۱۰ تا اکنون از طریق کلیسا حکمت گوناگون خدا بر ریاست‌ها و قدرت‌های جای‌های آسمانی آشکار شود.

رساله اول به قرنتیان فصل ۴ آیه‌ ۹: زیرا من بر این اندیشه‌ام که خدا ما رسولان را همچون اسیرانِ محکوم به مرگ در آخرِ صف رژه‌روندگان به نمایش گذاشته است. ما تماشاگه تمامی جهان، چه آدمیان و چه فرشتگانیم.

رساله به رومیان فصل ۵ آیه‌های ۱۵ تا ۲۱: ۱۵ امّا عطا همانند نافرمانی نیست. زیرا اگر به واسطۀ نافرمانی یک انسان بسیاری مردند، چقدر بیشتر فیض خدا و عطایی که به واسطۀ فیض یک انسان، یعنی عیسی مسیح فراهم آمد، به‌فراوانی شامل حال بسیاری گردید. ۱۶ براستی که این عطا همانند پیامد گناهِ آن یک تن نیست. زیرا مکافات از پی یک نافرمانی نازل شد و به محکومیت انجامید؛ امّا عطا از پی نافرمانی‌های بسیار آمد و پارساشمردگی را به ارمغان آورد. ۱۷ زیرا اگر به واسطۀ نافرمانی یک انسان، مرگ از طریق او حکمرانی کرد، چقدر بیشتر آنان که فیض بیکران خدا و عطای پارسایی را دریافت کرده‌اند، توسط آن انسان دیگر، یعنی عیسی مسیح، در حیاتْ  حکم خواهند راند. ۱۸ پس همان‌گونه که یک نافرمانی به محکومیت همۀ انسانها انجامید، یک عمل پارسایانه نیز به پارسا شمرده شدن و حیات همۀ انسانها منتهی می‌گردد. ۱۹ زیرا همان‌گونه که به واسطۀ نافرمانی یک انسان، بسیاری گناهکار شدند، به واسطۀ اطاعت یک انسان نیز بسیاری پارسا خواهند گردید. ۲۰ حال، شریعت آمد تا نافرمانی افزون شود؛ امّا جایی که گناه افزون شد، فیض بی‌نهایت افزونتر گردید. ۲۱ تا همان‌گونه که گناه در مرگ حکمرانی کرد، فیض نیز در پارسایی حکم براند و به واسطۀ خداوند ما عیسی مسیح، به حیات جاویدان رهنمون شود. فصل ۸ آیه‌های ۲۶ تا ۲۷: ۲۶ و روح نیز در ضعف ما به یاری‌مان می‌آید، زیرا نمی‌دانیم چگونه باید دعا کنیم. امّا روح با ناله‌هایی بیان‌ناشدنی، برای ما شفاعت می‌کند. ۲۷ و او که کاوشگر دلهاست، فکر روح را می‌داند، زیرا روح مطابق با ارادۀ خدا برای مقدسین شفاعت می‌کند.

رساله به فیلیپیان فصل ۲ آیه‌های ۵ تا ۱۱: ۵ همان طرز فکر را داشته باشید که مسیحْ عیسی داشت: ۶ او که همذات با خدا بود، از برابری با خدا به نفع خود بهره نجست، ۷ بلکه خود را خالی کرد و ذات غلام پذیرفته، به شباهت آدمیان درآمد. ۸ و چون در سیمای بشری یافت شد خود را خوار ساخت و تا به مرگ، حتی مرگ بر صلیب مطیع گردید. ۹ پس خدا نیز او را به‌غایت سرافراز کرد و نامی برتر از همۀ نامها بدو بخشید، ۱۰ تا به نام عیسی هر زانویی خم شود، در آسمان، بر زمین و در زیر زمین، ۱۱ و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیحْ ’خداوند‘ است، برای جلال خدای پدر.

مکاشفه یوحنا فصل ۵ آیه‌های ۱۱ تا ۱۴: ۱۱ آنگاه نظر کردم و صدای خیل فرشتگان را شنیدم که گرداگرد آن تخت فراهم آمده بودند و گرداگرد آن موجودهای زنده و آن پیران. شمار آنها از هزاران هزار و کُرورها کُرور بیشتر بود. ۱۲ و با صدای بلند چنین می‌گفتند: «آن برۀ ذبح شده سزاوار قدرت و دولت و حکمت و توانایی است، و سزاوار حرمت و جلال و ستایش.» ۱۳ سپس شنیدم هر مخلوقی که در آسمان و بر زمین و زیر زمین و در دریاست، با هرآنچه در آنهاست، چنین می‌سرودند که: «ستایش و حرمت، و جلال و قدرت، تا ابد از آنِ تخت‌نشین و بره باد.» ۱۴ و آن چهار موجود زنده گفتند: «آمین»، و آن پیران بر زمین افتادند و نیایش کردند.

bottom of page