اما کلیسای میلان مهم ترین کلیسا در شمال ایتالیا، همانطور که آگوستین هم آن را توضیح میدهد جزء کلیساهای غربی بود که روزه سبت را حفظ نمیکرد. هیچ یک از کلیساهای شرقی هرگز آن را نپذیرفتند. این پرسش تا اواخر قرن یازدهم موضوع مناقشه مابین دنیای شرق و غرب باقی ماند.
چگونه یکشنبه روز عمومی پرستش شد؟
(کِنت استرند پروفسور تاریخ کلیسا و سمیناریست الهیات در دانشگاه اندروز، شهر میشیگان، ۱۹۷۹)
بخش ۳
انتقال تدریجی پرستش از روز سبت به یکشنبه با تصویب قوانین بر علیه کار در روز یکشنبه به اوج خود رسید.
این حقیقتی جالب است که در قرن چهارم میلادی منابع مبارزه با روز سبت و یکشنبه زیرکانه افزایش یافتند و در بسیاری از آنها نیز مجادلهای شدید الحن با یکدیگر داشتند. در برخی موارد تأکیدی بر حفظ هر دو روز وجود داشت و گروگری از نیسا و آستریوس از آماسیا به روز سبت و یکشنبه به عنوان «خواهران» و یک «تیم» اشاره میکردند. در بخش اول این مقاله درباره این موضوعات بحث کردیم.
اما رهبران کلیسایی ضد سبت در سوی دیگر این قضیه قرار داشتند. جان کریساستوم (John Chrysostom) معاصر با گرگوری و آستریوس تا آنجا پیش رفت که گفت، «بسیاری در میان ما مثل یهودیان در یک روز روزه میگیرند و سبتها را به شیوهای مشابه حفظ میکنند؛ و ما آن را نجیبانه و یا ترجیحاً از روی پستی و با فرومایگی تحمل میکنیم!»
روز روزه داری. در مقاله قبلی از این مجموعه متوجه شدیم، روزه گرفتن در روز سبت، آن را به روزی غمناک و گرسنگی آور تبدیل کرد و گسترش حفظ یکشنبه در روم و برخی نقاط مغرب زمین کمک شایانی نمود. در واقع در اوایل ربع اول قرن سوم ترتولیان از کارتاژ (Tertullian of Carhage) در شمال آفریقا بر علیه روزه داری در سبت بحث و گفتگو کرده بود. در همان زمان هیپولیتوس (Hippolytus) نیز در روم با کسانی که روز سبت را روزه میگرفتند مشاجره میکرد.
اما در قرن چهارم و پنجم شواهد مجادله بر سر این موضوع افزایش یافت. آگوستین (Augustine) (متوفی در سال ۴۳۰ میلادی) در برخی از نامههایش به این مشکل میپردازد، از جمله در یکی از آنها او سعی دارد در برابر یک غیور رومی که مدافع روزه گرفتن در روز سبت است بدگویی کند، کسی که به طور طعنه آمیز روزهداران روز شنبه را نفرین مینماید.
به عنوان مدرکی دیگر از مجادله، مجموعه کتاب شماره ۶۴ از نظام نامه رسالتی تصریح میکند که «اگر فرد روحانی به غیر از آن فرد خاص یافت شود که در روز خداوند یا در سبت روزه بگیرد، او را عزل کنید؛ ولی اگر او از عوام باشد آویزانش کنید.»
واژه افزاینده ایقناتیوس (Ignatius) کسی که احتمالاً در همان زمان مینوشت، میگوید «اگر کسی در روز خداوند یا در روز سبت به استثنای سبت عید پسح روزه بگیرد قاتل مسیح است.» (در سبت عید پسح، سالروز سبتی که مسیح در قبر ماند، مسیحیان روزه گرفتن را نامناسب میدانستند.)
دو منبع مورد اشاره پایانی ممکن است به توسعه یافتن این مجادله به آن سوی مسیحیان مغرب زمین اشاره داشته باشد؛ اما تا آن جا که مراسم رسمی مورد توجه قرار داشت، فقط روم و برخی کلیساهای غربی آن را در میان خود پذیرفتند. جان کاژیان (John Cassian) (متوفی به سال ۴۴۰ میلادی) از «برخی افراد در بعضی کشورهای مغرب زمین بخصوص در شهر (روم)» که در روز شنبه روزه میگرفتند نقل میکند؛ آگوستین نیز به «کلیسای روم و برخی کلیساهای دور و نزدیکی» اشاره میکند که در روز شنبه روزه میگرفتنند.
اما کلیسای میلان مهم ترین کلیسا در شمال ایتالیا، همانطور که آگوستین هم آن را توضیح میدهد جزء کلیساهای غربی بود که روزه سبت را حفظ نمیکرد. هیچ یک از کلیساهای شرقی هرگز آن را نپذیرفتند. این پرسش تا اواخر قرن یازدهم موضوع مناقشه مابین دنیای شرق و غرب باقی ماند.
افزایش منابع درباره سبت چه در دفاع از آن و چه بر ضدش همه نشان میدهند که تقریباً این منازعات به جای گسترش، استدلال خودشان را نمایان میکردند؛ و دیگر قرارگاه این مجادله مختص به روم اسکندریه نبود. چه عاملی میتوانسته این منازعه را در چنین مقیاس وسیع در قرون چهارم و پنجم تحریک کرده باشد؟
بدون شک یکی از عواملی که در فعالیتهای کنستانتین کبیر در اوایل قرن چهارم یافت میشود توسط «امپراتورهای مسیحی» بعد از وی ادامه یافت. کنستانتین نه تنها به مسیحیت شائن و مقام جدیدی در امپراتوری روم بخشید (شکنجه شدن را به احترام گذاشتن تبدیل کرد)، بلکه او به روز یکشنبه نیز «جلوهای تازه» داد. با تدوین و تصویب قوانین مدنیاش، روز یکشنبه را به روز استراحت تبدیل کرد. مشهورترین قانون روز یکشنبه او را در ۷ مارس سال ۳۲۱ میلادی بخوانید:
«در روز گرانبهای خورشید به ساکنین شهرها و قاضیان دادگاهها اجازه استراحت بدهید و همه کارگاهها بسته باشند. اما در روستاها افراد درگیر شغل کشاورزی میتوانند آزادانه و قانونی حرفه خود را ادامه بدهند؛ زیرا اغلب اتفاق میافتد که روز دیگر برای کشت و کار دانه یا کاشت درخت مو چندان مناسب نیست؛ از ترس اینکه مبادا با در نظر نگرفتن زمان مناسب برای چنین کارهایی سخاوت آسمان از دست برود.»
این اولین قدم از مجموعه گامهایی بود که توسط کنستانتین و «امپراتورهای مسیحی» بعدی در برقرای حفظ یکشنبه برداشته شد. بدیهی است که این اولین قانون مربوط به یکشنبه به مسیحیت هیچ ربطی نداشت (ملاحظه کنید که بت پرستی معرف «روز باشکوه خورشید» بود)؛ اما به احتمال بسیار زیاد کنستانتین به خاطر زمینههای سیاسی و اجتماعی تلاش کرد تا اصول مسیحیان و بت پرستان حامی خود را برای ایجاد شیوهای واحد در هم ادغام کند.
در سال ۳۸۶ پس از میلاد، تئودوسیوس اول و گراتیان ولنتاینیان (Theodosius I and Gratian Valentinian) محدودیتهای روز یکشنبه را تا آنجا گسترش دادند که دعواهای قضایی باید در آن روز متوقف میشدند و هیچ بدهی خصوصی و یا عمومی نباید پرداخت میشد. قوانین منع کننده سیرک، تئاتر و مسابقات اسب دوانی نیز در ادامه آمدند و در صورت احساس نیاز تکرار میشدند.
واکنشها نسبت به قوانین ابتدایی یکشنبه. کلیسای مسیحی به حکم یکشنبه کنستانتین در مارس سال ۳۲۱ بعد از میلاد و همچنین به قوانین مدنی بعد از آن که یکشنبه را به روز استراحت تبدیل کرد چگونه واکنش نشان دادند؟ از یک نقطه نظر تصویت چنین قوانینی ممکن بود برای مسیحیان به نظر خوشایند آمده باشد ولی آنها در وضعی دشوار نیز قرار داد. سابقاً یکشنبه به استثنای خدمات پرستشی ویژه، روز کار محسوب میشد. چه اتفاقی برای راهبههایی مثل آنها که توسط جروم (Jerome) در بیت لحم توصیف شدهاند خواهد افتاد، آنها که پشت سر مادر رهبر خود به کلیسا میرفتند و سپس به اقامتگاهشان برمیگشتند و بقیه وقتشان را در روز یکشنبه خود «به مشغله تعیین شده تخصیص میدادند و برای خودشان و دیگران پوشاک میدوختند.»
هیچ مدرکی وجود ندارد که قوانین یکشنبه کنستانتین در کل زمینهای برای تنظیم روز مسیحیان بوجود آورده باشد، ولی روشن است که رهبران مسیحی باید کاری انجام بدهند تا از تبدیل شدن این روز به نمایشی بیهوده و باطل حفاظت کنند. با اهمیت جلوه دادن عبادت و مراجعه به حکم روز سبت در عهد قدیم به نظر مسیری توأم را در این رابطه پذیرفتهاند. (جالب است که کنستانتین قصد نداشت تا حکم سبت از ده فرمان را در قانون یکشنبه خود منعکس کند، او حتی کار کشاورزی که جزء کارهای اکیداً ممنوع در حکم سبت بود را معاف نمود.)
شاید اولین گزارش از یک گرایش تازه از دوره خود کنستانتین، توسط مورخ کلیسا اوسبیوس (Eusebius) میآید همان که زندگینامهنویس و ستاینده باهوش کنستانتین نیز بود؛ اوسبیوس در تفسیرش برای مزامیر داود فصل ۹۲، «سرود برای روز سبت» مینویسد، مسیحیان در روز خداوند همه آن چیزهایی را که در این سرود برای روز سبت تعیین شده بود برآورده میکنند، از جمله عبادت خدا در صبح خیلی زود. او سپس میافزاید که بواسطه عهد جدید جشن روز سبت به «اولین روز روشنایی (یکشنبه)» انتقال یافت.
بعدها در قرن چهارم میلادی اِفرام سوری (Ephraem Syrus) پیشنهاد کرد احترامی که برای «روز خداوند، نخستزاده همه روزها بوجود آمد» در واقع «حقِ نخستزاده را از روز سبت گرفته است.» سپس او در ادامه یادآور میشود که حکم تعیین میکند استراحت باید به خادمین و حیوانات داده شود. بازتاب حکم سبت عهد قدیم آشکار و هویداست.
با چنین تأکیدی که به جای روز سبت بر روز یکشنبه قرار داده شده بود، کاهش اهمیت تدریجی روز سبت (شنبه) غیر قابل اجتناب به نظر میرسد؛ و مجادله آشکار در ادبیات قرنهای چهارم و پنجم در میان کسانی که به روز شنبه بیاحترامی میکردند و کسانی که به آن احترام میگذاشتند سبب کشمکش فراوان میشد.
علاوه بر این، منازعه به سرعت پایان نیافت؛ همانطور که مشاهده کردیم، سقراط اسکولاکتیکوس (Socrats Scholasticus) و سوزومن (Sozomen) مورخان کلیسا در قرن پنجم میلادی تصویری از حفظ سبت در کنار یکشنبه ارائه میدهند که در آن دوران به عنوان الگویی در سراسر دنیای مسیحیت به استثنای روم و اسکندریه به کار برده میشد. اینطور به نظر میآید که «سبت مسیحی» به عنوان جایگزین سبتِ کتاب مقدس، بیشتر از قرن ششم به بعد توسعه یافته باشد.
اولین شورای کلیسا برای مقابله با این موضوع ملاقاتی در منطقه شرقی در لائودکیه در سال ۳۶۴ تشکیل داد. اگر چه این شورا در قرائت بخشهای ویژه کتاب مقدس که برای این دو روز برگزیده بودند همیشه برای روز سبت و یکشنبه احترامی بارز قائل میشد، با این حال در مجموعه کتب شماره ۲۹ تصریح میکند که: «مسیحیان نباید آداب و رسوم یهودی را بپذیرند و در روز شنبه عاطل و بیکار باشند بلکه باید در این روز کار کنند؛ ولی باید مخصوصاً روز خداوند را احترام کنند و در صورت امکان به عنوان مسیحی باید در این روز کار نکنند. اما اگر رسوم و آیین یهودی را در آنها بیابیم باید از مسیح محروم گردند.»
مقررات مربوط به کار در روز یکشنبه تا اندازهای محدود شد که مسیحیان در صورت امکان در آن روز کار نکنند! هر چند این حقیقت که شورا حکم بدیع خدا و پرستش مسیحیان ابتدایی در روز هفتم، سبت را نقص کرد بیشتر قابل توجه بود.
خدا گفته است، «روز سبت را یاد کن تا آن را تقدیس نمایی. شش روز مشغول باش و همه کارهای خود را به جا آور؛ اما روز هفتمین، سبت یهوه، خدای توست. در آن هیچ کار مکن» (سفر خروج فصل ۲۰ آیههای ۸ تا ۱۰). ولی در عوض این شورا گفت، «مسیحیان نباید آداب و رسوم یهودی را بپذیرند و در روز شنبه عاطل و بیکار باشند بلکه باید در این روز کار کنند.»
ممنوعیت کار در روز یکشنبه. سومین شورای کلیسای اورلئان در سال ۵۳۸ بعد از میلاد، گرچه رسم و آیین یهودیان را اشتباه میدانست، ولی «کارهای مزرعه» را غدغن کرد تا اینکه مردم بتوانند به کلیسا بیایند و پرستش کنند. نیم قرن بعد، دومین شورای کلیسای ماکُن (Macon) در سال ۵۸۵ بعد از میلاد و شورای ناربونی (Narbonne) در سال ۵۸۹ بعد از میلاد برای حفظ اکید روز یکشنبه پیمان بستند. فرامین پیشین «توسط پادشاه گانتِرام (Guntram) در حکم ۱۰ نوامبر سال ۵۸۵ بعد از میلاد انتشار یافت و او حفظ دقیق روز یکشنبه را اجباری کرد.»
سرانجام در طول دوران کارولنژیها تأکیدی عظیم بر حفظ روز خداوند مطابق با حکم سبت اعمال شد. والتر هاید (Walter w. Hyde) در نوشته مشرکانهاش به مسیحیت در امپراتوری روم، چندین قرن از پیشینه روز سبت و یکشنبه را تا دوران شارلمان (Charlemangne) به خوبی خلاصه کرده است:
«امپراتورهای بعد از کنستانتین حفظ یکشنبه را سخت گیرانهتر کردند ولی هیچ یک از قوانین ایشان بر اساس عهد قدیم وضع نشد... در سومین شورای کلیسای آرلیانی (Aureliani) – اورلئان در سال ۵۳۸ بعد از میلاد پیشه کشاورزی در یکشنبه ممنوع شد ولی محدودیت علیه پخت و پز غذا و کارهای مشابه در روز یکشنبه به دیده خرافات نگریسته میشد.»
«بعد از فوت جاستینیان (Justinian) در سال ۵۶۵ بعد ار میلاد رسالههای قانونی متعددی توسط پاپ ها درخصوص یکشنبه به تصویب رسیدند. گرگوری اول (Gregory I) (۵۹۰ ـ ۶۰۴ بعد از میلاد) مردان را از بستن یوغ به گاو نر یا انجام هر کار دیگری به جز موارد استثنای مورد تأیید منع نمود، در صورتیکه گرگوری دوم (Gregory II) (مصادف با سالهای ۷۱۵ ـ ۷۳۱ بعد از میلاد) گفت: ما فرمان میدهیم که یکشنبهها از عبادت شامگاهی تا عبادت شامگاهی حفظ گردد و از انجام همه کارهای غیرقانونی خودداری شود.»
شارلمان (Charlemagne) در آخن در سال ۷۷۸ بعد از میلاد فرمان داد تا تمام کارهای عادی در روز خداوند ممنوع شود، نظر به اینکه این فرمان بر ضد حکم چهارم و بخصوص معافیت صادره از طرف کنستانتین در خصوص کارکردن در مزرعه یا تاکستان بود.»
سبت خدا هرگز فراموش نشده است؛ و اینطور یکشنبه جایگزین روز سبت، روز استراحت مسیحیان شد. البته که روز هفتمین، سبت هرگز کاملاً فراموش نشد. این موضوع در خود اروپا نیز وجود داشت؛ اما برای مثال، بخصوص در اتیوپی گروههایی هر دو روز شنبه و یکشنبه را به عنوان «سبت» حفظ میکردند، نه فقط در قرنهای ابتدایی مسیحیت بلکه تا سالهای نه چندان دور معاصر با دوران مدرنیته.
با این همه برای قسمت اعظم دنیای مسیحیت، پیشینه روز سبت و یکشنبه در طی قرون ششم تا هشتم چرخی کامل زده بود. در نظر بسیاری از مسیحیان روز استراحت خدا در دوران عهد قدیم و همچنین عهد جدید به واسطه یک فرایند تدریجی به روز کاری تبدیل و با روز استراحت بدلی جایگزین شده است. فرمان خدا که در هفتمین روز «نباید هیچ کاری انجام بدهید» با فرمان انسان جابجا شده بود: در هفتمین روز کار کن؛ و در اولین روز استراحت کن.
اما همه مسیحیانی که عهد جدید را به عنوان راهنمای اصولی در زندگیشان به جای تصمیمات انسانها صدها سال بعد از آن ارجحیت میدهند، خواهند پرسید که آیا روز پرستش مسیح و رسولان، روز شنبه، هفتمین روز هفته، باید امروز هم حفظ شود؛ ما معتقدیم که باید حفظ شود.